پارسا  

 

اين وبلاگ، خاطرات و نوشته هاي مامان و باباي پارسا در مورد اوست.

Monday, November 21, 2005

اولين خنده ها

سي ام آبان (بيست و يکم نوامبر)
آقا پارسا حالا چهل روزگيش رو هم پشت سر گذاشته، آخه ميگن چهل روزگي مقطع مهمي از نظر رشد کودکه. مامان بزرگش هم تا چهل روزگيش پيشمون موند. حالا ديگه روزها که من ميرم سر کار پارسا و ماماني تو خونه تنهان و ماماني داره بچه داري از نوع بدون کمک رو تجربه ميکنه. البته من هم وقتي ميرم خونه خيلي سعي ميکنم کمکش کنم.
چند هفته پيش سرما خوردم. من سابقه سينوزيت هم دارم و معمولا سرماخوردگي هام باعث عفونت سينوسهام ميشه و بيماري رو سخت ميکنه. رفتم دکتر و خودم رو بستم به آنتي بيوتيک. مريضي خودم يک طرف و ترس از بيمار شدن گل پسر هم يه طرف. اين موضوع خيلي نگرانم کرده بود و سعي ميکردم زياد به آقا پسر نزديک نشم. دلم براي يه بغل کردن اساسي حسابي تنگ شده بود، تا اينکه بالاخره خوب شدم و يه دلي از عذا درآوردم.
يه اتفاق بد هم افتاد، يک بار که شاکي شده بود يک چنگي به صورتش انداخت که خيلي حالمون رو گرفت. ماماني مجبور شد همون شب وقتي خواب بود ناخن هاش رو بگيره.
اين روزها وقتي سرحاله خنده هاي دلبرانه اي تحويل ميده که بيا و ببين. خيلي شيرين ميشه وقتي ميخنده.
اخيراً ديد و بازديد فاميلهاش هم ميره. خيلي هم تحويلش ميگيرن اين فسقلي رو . اولين بار که رفت خونه بابا بزرگش، بابا بزرگش به دو اومد تو راه پله ها و گرفت و بردش. گفتم بابا يکي هم ما رو تحويل بگيره.
از حالا به فکر واکسن دو ماهگيش هستيم، وقتي يادش مي افتيم تنمون ميلرزه. خدا کنه زياد اذيت نشه.

8 نظرات:

  • At 11/21/2005 1:27 PM, Anonymous Anonymous said…

    واي كه چقدر زود مي گذره! مي بيني آقا رضا! انگار همين ديروز بود كه نگران حلقه بودي! و حالا از حركات دلبرانه ي يك مرد 41 روزه صحبت مي كني!!!!0
    الهي كه زنده و پاينده باشه اين پارساي عزيز

     

  • At 11/21/2005 3:08 PM, Anonymous Anonymous said…

    دلم تنگ شد برای اون روزها خیلی زود میگذرند در مورد واکسن هم اصلا نگران نباشید خرگوشک من تب هم نکرد فقط یک خورده بی قرار بود به خودتون بگید که برای خوبی و سلامتی خودشه و کارها راحت میشه.به مادر خانمی هم سلام برسونید در مورد تحویل ما هم ایضا تازه خرگوشک من از فامیل دوره

     

  • At 11/21/2005 5:38 PM, Anonymous Anonymous said…

    باز هم سلام! اولا كه قابلي نداشته بيد! و دوماً وضعيت سينوزيت خودت چطوره؟ بالاخره تونستي يه شيكم سير آقا پارسارو بقل كني يا نه؟

     

  • At 11/22/2005 2:17 PM, Anonymous Anonymous said…

    سلام به پارساي گل و مامان و باباي مهربونش . خوبيد انشاالله ؟ ميخواستم يه فضولي بكنم اين روزها خيلي مواظب مامان پارسا باشيد تنهايي و بچه داري در شرايطي كه آدم تجربه چنداني نداره و نگراني در مورد بچه خيلي به آدم فشار مياره البته حتما خودتون استاد هستيد ببخشيد چون خودم در شرايط سختي بودم گفتم . مورد دوم واكسن سه گانه بعد از تزريق خيلي درد داره تا جايي كه معمولا وقتي بچه پاشو تكون ميده حتي اگه خواب باشه بيدار ميشه و گريه ميكنه اين واكسن رو معمولا توي پاي چپ ميزنند حتما وقتي آورديدش خونه مرتب با يك حوله گرم كمپرس كنيد تا زياد درد نگيره
    بازم ببخشيد فضولي كردم

     

  • At 11/22/2005 5:46 PM, Anonymous Anonymous said…

    سلام
    از مامان ديبای عزيز هم خيلی متشکرم.
    متاسفانه از اينجا که کانکت ميشم نميتونم تو پرشین بلاگ کامنت بگذارم.
    حتما به توصيه شما عمل ميکنم.

     

  • At 11/27/2005 3:10 AM, Anonymous Anonymous said…

    salam.khastam tabrik begam.movazebe in fereshteye kocholo bashid.man dokhtaramo 15 mehr 1384, az dast dadam...17 mahe bood.rooze bad az inke fereshteye man parkeshid,fereshteye shoma donya omad...ghadresho bedoonid...movazebesh bashid....mamane sofia

     

  • At 11/27/2005 12:41 PM, Anonymous Anonymous said…

    اين تلخ ترين كامنتي بود كه تا به حال دريافت كردم. خيلي متاثر شدم، نميدونم چي بگم شايد خدا خواسته اين فرشته كوچولو رو همونطو كه پاك آفريده پاك هم ببره پيش خودش. آرزو ميكنم جاش با يك فرشته قشنگ ديگه پر شده و هميشه پر بمونه، هر چند كه ميدونم خاطره اون براي هميشه با شما خواهد بود. به هر حال از كامنت و ابراز لطفتون خيلي متشكرم. صبور و پراميد باشيد

     

  • At 11/27/2005 7:24 PM, Anonymous Anonymous said…

    man motaghedam ke khoda hesab ketabe fereshtehaye zaminisho dare!vaghti fereshteye man raft,bayad ye fereshteye dige miavord...pas jaye sofia ro parsa gereft....miam inja sar mizanam...va omidvaram hamishe salamt bashe,va shoma ham khoobe khoob movazbe in fereshteye kocholo bashid....mamane sofia

     

Post a Comment

<< ???? ???ی