پارسا

 

اين وبلاگ، خاطرات و نوشته هاي مامان و باباي پارسا در مورد اوست.

Wednesday, October 25, 2006

عکسها

چهارشنبه سوم آبان

قبل از اصلاح موی سر - پنجم تيرماه

به هنرنمايی بابايی در اصلاح موی سر توجه شود - چهارم مرداد

درکه به صرف شام تولد مامانی - چهارم مرداد

خندان با دندان - بيست و ششم مرداد

شوخی نداريم - بيست و ششم مرداد

داللي - یازدهم مهرماه

Monday, October 09, 2006

تولدت مبارك

يكشنبه شانزدهم مهرماه هشتاد و پنج

پارساي عزيز ما يك ساله شد.
عزيز مامان و بابا تولدت مبارك.
جشن تولدت هم به خاطر مصادف شدن با ماه رمضان بعد از عيد فطرميگيريم، چهارم پنجم آبان.

Wednesday, October 04, 2006

سالروز ازدواج و روزهای انتظار

چهارشنبه دوازدهم مهرماه هشتاد و پنج

دقيقا پارسال همين روز بود، سالگرد ازدواجمون، چه حال و هوايي داشتيم! يك انتظار شيرين، توام با دلواپسي، خدا خدا كردنها و آرزوي سلامتي براي ماماني و ني ني كه تو راه بود. چه حالي داشت ماماني! بي صبرانه منظر بود. منتظر بوديم كوچولوي عزيزمون رو زيبا و سالم ببينيم و در آغوش بگيريم، حتي نميدونستيم اين فرشتة در راه پسره يا دختر، هر كس يه نظري داشت.

سه سال از روز ازدواجمون گذشته. درست تو همين ساعات بود كه مهمونها و حاج آقاي عاقد رو كاشته بوديم و رفته بوديم عكاسي چپ و راست عكس ميگرفتيم. يادش به خير وقتي رسيديم سر سفره عقد چه قدر سرمون قر زدند.

حالا 361 روز از تولد آقا کوچولومون، پارساي عزيزمون گذشته. آقايي شده ماشاالله. امروز ماماني زنگ زد محل كارم و خبر بيرون دراومدن يكي ديگه از دندونهاش رو بهم داد. دو تا دندون قشنگ روي فك پائين داشت و سفيدي چهارتا دندون جديد هم از زير لثه هاي بالايي ديده ميشد. حالا امروز يكي از اونها زده بيرون.
خدايا باز هم شكرت. هزاران هزار بار شكرت براي سلامتي و اين عزيز كوچولو كه به ما دادي تا بياد و زندگيمون رو با اين رنگهاي قشنگ رنگ آميزي كنه. خدايا شكر.